ادامه مطلـــــــــــــــــــــــب
بریـــــــــــــــــــــــــــد ادامه مطلب
برای دیدن لباس عروس نگین خانوم برید به ادامه مطلب
رمان بانوی من بالاخره تموم شد.
ازدستتون خیلی ناراحتم.
من با کلی ذوق ارمانمو براتون تو وب گذاشتم تا بخونین ونظراتونو بهم بگین ولی چی شد........
کسی نظر نداد .درمورد رمانم انتقادی نداشت.
من ناامید نمیشم وهمچنان منتظر نظرات وپیشنهاداتون هستم.
تلخ است ،
همه فکر کنند سرت شلوغ است ،
و تنها خودت بدانی چقدر
تنـــهایی ...
ناشنوا باش وقتی همه
از محال بـودن آرزوهایت سخن می گویند...
دو پست دیگه بیشترنمونده.نظریادتون نره.
تنها برخی از آدمها
باران را احساس می کنند …
بقیه فقط خیس می شوند
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
گاهی سکوت
یعنی اما … یعنی اگر …
یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …
گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حس کنی...
چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته...
جاذبه ی زمین نیست...
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ
ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ
ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....
حرف...!
بعضی حرفا رو
هر چقدر هم بقیه بگن
تا خودت تجربه نکنی
و به غلط کردن نیفتی بـاور نمی کنی ...!
گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم
چقدر خستگی پشت سرم جا مانده …
زندگی تعداد نفسها نیست!
زندگی تعداد لبخندهای
کسانیست
که دوستشان داریم
اسم های مجازی
تصویر های مجازی
مشخصات مجازی
و در بین این همه چیزهای مجازی
تنها یک چیز حقیقت دارد
تنهایی من...
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
دری هستم
که میتوانست به آسمان باز شود
اگر لولایش به زمین
چفت نبود...
دری هستم
که میتوانست به آسمان باز شود
اگر لولایش به زمین
چفت نبود...
من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!
برای دیدن جلد رمان برید ادامه مطلب